تو در نظر آمد مراد خواهم یافت
چرا که حال نکو در قفای فال نکوست
غــزل هــای حافــظ تجلــی روح جمعــی و فــردی ایرانــی و تاویــل پذیــر و پــر مضمــون اســت.
کارکردهـای اجتماعـی فـال حافـظ ماننـد آرامـش بخشـی و مثبـت نگـری و سـهل گرفتـن امـور و چــاره جویــی در آینــده، باعــث تســکین و آرامــش درونــی مــی شــود.
فـال حافـظ سـال هاسـت در مراسـم مختلـف گرفتـه مـی شـود. حافـظ، خـود بـه ایـن قابلیـت در غـزل هایـش اشـاره کـرده اسـت.
هرچند کان آرام دل، دانم نبخشد کام دل
نقش خیالی میکشم، فال دوامی میزنم
گیزلا وارگا سینایی ، هنرمنـدی اسـت کـه در تمـام دوره هایـش توجـه بـه جنبـه هـای زندگـی روزمــره و زیبایــی هــای هنــر و ادبیــات ایرانــی داشــته اســت. مجموعــه ی اخیــر او، خاطــره و علاقـه ی او بـه فـال و فالنامـه فـروش هـا در اولیـن خاطـره مسـافرتش بـه شـیراز را نشـان مـیدهـد. او در مجموعـه ی ” فـال حافـظ” گیاهـان و گلهـا و پرنـدگان و موجـودات اسـاطیری و فرشـتگان و عشـاق را در کنـار فالنامـه هـا نقاشـی کـرده اسـت. انـگار کـه محتواهـای بنیادیـن ادبیـات ایرانـی را فشـرده کـرده و بـر روی بـوم آورده اسـت.
او از ترکیـب بنـدی هـا و گاه حاشـیه بنـدی هـای نقاشـی هـای سـنتی ایرانـی بـه شـکل تـازه های بهـره مـی گـیرد تـا فضایـی رهـا و چنـد وجهــی خلق کـند. فضایی کـه چنــدگـویشی و کولاژ وار کنـار هـم چیـده شـده و بـه شـکل تـازهای ادبیـات و نقاشـی را بـه هـم ارتبـاط مـیدهـد، فضایـی سـهل و ممتنـع و پـر از معانـی و زیبایـی.
بهنام کامرانی
بهار 1403