اخبار و مطبوعات
اخبار و مطبوعات رویدادها مقالات
تحلیلی کوتاه از آرش فرهنگ پژوه بر نمایشگاه فرشته ها
نمایشگاه نقاشی فرشته ها حسین تحویلیان گالری دیدار painting exhibition angels didar gallery isfahan اصفهان هنر art
۰۷ آذر ماه ۱۳۹۷

یادداشتی بر نمایشگاه فرشته ها به هنرمندی حسین تحویلیان
به قلم : آرش فرهنگ پژوه

به آثار نمایشگاه فرشته از چند دید می توان نگاه کرد:
دید اول دید نماد گرایانه است که به دلیل حضور واژه ی فرشته وجود دارد، دید دیگر نگاهیست که می توان به لحاظ فنی به کارها کرد و نگاه دیگر سیر یا رویه ایست که چینش آثار در نمایشگاه به ما نشان می دهد.
اما به عقیده من همه این نگاه ها جایی با هم متحد می شوند.
به لحاظ متنی اولین چیزی که عنصر نمادین را وارد کارها می کند حضور بال است این بالها در حقیقت وجه نمادین اصلی اثارند و شاید بشود گفت عنصر تعیین کننده ی این آثارند.
این المان گویا به تنهایی با تمام فضایی که پیرامونش هست در حال یک دیالوگ است. دیالوگی که احساس مخاطب را در مواجهه با این آثار تعیین می کند.
من عمدا از به کار گیری واژه ی فرشته امتناع می کنم، چون این واژه نمود عینی برای ما ندارد. ما تن هایی را می بینیم که بالهایی به آنها متصل است. حال چرا الزاما باید بر آنها نام فرشته را بگذاریم نه مثلا روح یا یک پرنده ی اسطوره ای؛ به همین لحاظ نماد در این کارها برای من بالها هستند اما جایگاه اتصالشان به بدن انسان گونه هم بی تاثیر نیست. بدن بال دار انسانی در اینجا نقشی نماد گونه دارد نمادی که گاهی بر سر شهر گاهی در فضایی از رنگ های بی شکل و گاهی در کنار پل و در کنار نماد از یک سرباز یا پادشاه صفوی حضور پیدا می کند و گاهی روی پارچه ی قلمکار پیدا می شود.
همه نقاشی حول محور این بدن بالدار است.
این نوع نماد پردازی ذهن مخاطب را به ساختن چیزی در خود می برد که بدون تردید نمی تواند بی ارتباط با بار مفهومی نماد باشد.
همه چیز در حول و حواشی همین نماد تعبیر می شود در واقع این نماد دامنه تاویل مخاطب را به خود محدود می کند.
اما نماد خود یک چهره ی چند وجهی و تاویل پذیر است؛ پس در رویه پیش رونده در هر بافتی تاویل خودش را پیدا می کند با اینحال دایره تاویل محدود است اگر نگوییم که بسته است.
اینجا درست نقطه ایست که می خواهم به رویه ی حاکم بر نمایشگاه بپردازم رویه ای که به نسبت رویه ایست تاریخی.
اگر آثار را از لحاظ زمانی مورد نظر قرار دهیم داستانی که برای یک شی عینی رخ می دهد تا تبدیل شود به یک شی نمادین در رویه زمان مند کارها دیده می شود. موجود بالداری که در فضای انتزاعی است کم کم از این فضای انتزاعی به شهر می آید و از شهر به یک فضای جدا که فقط خودش روی پارچه است می رسد و کم کم به روی اشیاه کاربردی ما مثل ظرف غذا ظاهر می شود.
این رویه همان رویه ایست که مثلا برای گل و مرغ یا برای تصویر شاهان دوره ی عباسی یا قاجار می افتد یک المان به دلیل تکرارش تبدیل به نماد و سپس به چیزی شبیه برند تبدیل می شود.
شاید بشود گفت این رویه جستاریست برای رسیدن یا لااقل شروع کردن از جایی که بسیار شرقیست. شرق نه تنها به مفهوم شرق جهان بلکه به مفهوم شرق خاورمیانه که مفهوم های نمادین علی الخصوص فرشته شناسی نقش موثری در فرهنگ های فکری ان داشته است. من نمایشگاه را نوعی بازگشت به گذشته می بینم، بازگشتی شاید از بار معاصریت آثار بکاهد اما دلیلی برای حضورش هست و نوعی تقاضا برای از بنیان شروع کردن است، درست همان طور که اکثریت حرکتهای فکری از بستر اسطوره شکل می گیرند. اینجاست که می توان به جمله ای از بیانیه ارجاع داد ((در اسطوره فرشته ها از ویرانه ساخته می شود))
آثار این نمایشگاه به تمامی آثاری نیست که یک ذهن معاصر بپسندد اما از سوی دیگر اشاره ایست که به موازات متن می توان رفتن به خرابه های باستانی دنیای ذهن انسان برای پایه گذاری رویه ای دیگر که گویا حالا باید پایه ای در این خاک داشته باشد نام نهاد، چرا که برای ساختن بنای فکری که رویه ای نه چندان واضح دارد باید زمین خرابه ها را کند پی ای محکم در آنجا بنا نهاد.
می توان گفت هنر همواره مدیومیست که از تغییر و تحولی از جهان اسطوره ساخته شده نیای هنر نقش هاییست که انسان اولیه در غار تنهایی خود می کشد. گاهی این دنیای اسطوره ای پای از غار خود بیرون می گذارد تا خط محو شده خودش را دوباره به ما یادآوری کند. غاری که اکنون نماد ناخوداگاه ذهن است و این رویه ی شهودی این نمایشگاه را که به نام فرشته نام گذاری شده به ما یادآور می شود.

با تشکر از جناب تحویلیان برای اشتراک گذاری اثارشان با ما و به امید موفقیت های بیشتر برای ایشان

آذر 1397