روز 8 اردیبهشت 1397 ، گفت و شنودی دوستانه پیرامون آثار ارائه شده در نمایشگاه گروهی حجم و نقاشی ، در گالری دیدار برگزار شد. در خلال این گفت و شنود هر یک از هنرمندان توضیحی پیرامون آثار خود ارائه کرده و نظر خود را درمورد آثار دیگر هنرمندان ابراز نمودند.
بخشی از توضیحات خانم غزاله قاسمی طباطبایی:
خیابان های پرجمعیت، ساختمان ها، خطوط بی قواره شهر، صداهای درهم، سرعت و حرکت ماشین ها هم شلوغی های بی حد و حسابی هستند که از هر سو به جانب ما هجوم می آورند. گویی همه می خواهند بر سر انسان خراب شوند. انسان ها نیز این سردرگمی و شلوغی خیابان ها را تشدید می کنند. گویی ما نیز در کامل کردن این تابلوی سردرگم و درهم پیچیده سهیم هستیم. با آهنگی در گوش برای فراموش کردن تمامی زشتی ها و بدی های خود ساخته و نادیده و ناشنیده گرفتن اطراف. هرکدام سمتی حرکت می کنیم، بی تفاوت از کنار یکدیگر می گذریم.
انسان در حال حرکت در خیابان شهر همیشه درون گوی شیشه ای به نظرم می آمدند. که گویی در حال سقوط اند، سقوطی که از آن آگاه نبوده و خود را در حاشیه ی امنی تصور می کنند. این در حالی است که مجموعه ی ما انسان¬ها در یک گردباد مشترک گرفتاریم و تنها وقتی به عنوان ناظری بی طرف و با نگاهی از بالا به آن می نگریم. این سقوط و سردرگمی جمعی قابل رویت است…
بخشی از توضیحات خانم محبوبه چمی:
این آثار گفتمانی است از رنگها که در برخی آثار محصور شده اند در فرم ها.اما تنها فرم ها و اشکال هدف وغایت نبوده بلکه صرفا نشان دادن این هم نشینی وهمکلامی است که به نوعی فرم را القا میکند.
در این میان موضوع تنها بهانه ای است برای ایجاد این گفتمان و راهکاریست برای به تصویر در آوردن این اهداف.
دیدن رنگ خارج از فرم های قراردادی باعث ایجاد تعامل رنگی دلنشینی میشود که نشان میدهد رنگ ها در کنار هم معنا و هویت پیدا میکند.
این معنا نشان دهنده حس و هدف هنرمند است. در یک ترکیب همه ی عناصر دست به دست هم میدهند تا خواسته و هدف هنرمند را منتقل کنند….
بخشی از توضیحات خانم لیلا قلی زاده:
آثار پیش رو گفتمانیست با رویکرد آشنایی رنگی در دنیای پیرامونمان در ژانر طبیعت بی جان ، هنگامیکه انتخابی برای اُبژه هایی در منظر نگاهمان قرار گیرند .
هر چند فرم را شکل محتوا خوانند اما در اینجا فرم ، نه در راستای بیان محتوا ، بلکه بهانه ایست برای ابراز رنگ و بستری برای چینش رنگهای یک خانواده در جوار هم . که گاه می رقصند و گاه غمگینند .
با این نگاه هنگامیکه به دنیای اطرافمان می نگریم آنچه فرایند بینایی و احساس را مجذوب خود می کند ، مشایعت رنگی ست .
هر رنگی چشم را به رنگی دیگر همراهی میکند و چنانچه با ظرافت بیشتری بنگریم ، رنگها ب سازگانی می مانند که هر کدام از ادات صدایی همراستا با فرم اصلی دارند .از این رو دریافت کردم که رنگ به عنوان یک عنصر بنیادی در فضای تجسمی است که قابلیت های ویژه ای دارد و به تنهایی می تواند به فضا روح بخشد . البته آنگونه که بیان شد هدف ساختار رنگ در فضا بوده …
بخشی از توضیحات آقای منوچهر سلطانی:
آنچه در این پروژه به عنوان بازیگر ، نقش اصلی را در ترکیب ایفا می کند، رنگ است.
چنانچه در آموزه ها و تجربه های چند سال اخیر در “مبحث رنگ شناسی” دنبال می شود ، نشان داد که “رنگ ها در فضای تجسمی قابلیت و شخصیتی دارند که الزامآ در حیطه شکل های تصویری و قراردادی درک نمی شوند. بلکه زمانی که رنگ ها با کم ترین وابستگی به شکل های تصویری، تجربه واحساس می شوند و معنای مجردی را متجلی می کنند.”(دکتر علوی نژاد- کارگاه رنگ شناسی)
ازاین رو ازآثار پیش رو دریافت کردم ، رنگ به عنوان یک عنصر بنیادی در فضای تجسمی قابلیت های ویژه ای دارد که مخصوص به رنگین بودن رنگ ، میزان درجه تیرگی و روشنی و وسعت رنگی است که در ترکیب جلوه های متنوع و جمله بندی های تجسمی بسیار متفاوتی شکل می دهد، بدون آنکه تجربه کننده را درگیر و محدود به شکل های تصویری گرداند.
در این میان طبیعت بهترین موضوع مطالعه قرار گرفت زیرا به عنوان یک مرجع متنوع ترین جمله بندی ها رو در اختیار قرار داد…