یادآوری کار سبکی است
خاطرات وزن کمی دارند و به تدریج سبک تر می شوند.
فرار از این فرامشی چیزی شبیه به بازآفرینی جرم خاطرات است از یک گلوله کاغذی… حجمی که با اصرار به یادآوری گسترده می شود تا در نهایت مجسمه ای کم وزن باشد از حالت ایستادن تو یا کسی که می شناخته ای و لحظه ای را با او سهیم هستی. خودت را تصور کن که در تمام خاطرات لایق یادآوری پوست انداخته ای و حالا، پیرتر و سنگین تر از همه ی این نسخه های توخالی. لحظه های غیرقابل لمس را در لایه های کاغذی مرور می کنی.
مجسمه ها قرار است تجلی کمی سنگین تر از چنین تصوری باشند.